سفارش تبلیغ
صبا ویژن

harche mikhahad dele tangat bia!!!!!!!!!!!!!!

مخ زنی ها در طول تاریخ ایران

    نظر
در عصر حجر:



در این عصر چون هم زن و هم مرد زبون همدیگه رو نمی فهمیدن(چون هنوز زبان اختراع نشده بود) کار مردا سخت تر بود.چون دیگه نمیشد با صحبت کردن و عزیزم ساعت چنده و ببخشید مستقیم کدوم طرفه و …. مخ طرف رو بزنی.پس باید با استفاده از ظاهر و عملیات محیرالعقول یه زن رو به دست میوردی.از جمله روش های مخ زنی این دوره عبارت بودند از:
* داشتن گرز بزرگ تر و و محکم تر (مثل امروز که هر کس ماشینش شیکتر و با کلاس تر باشد گزینه های بهتری گیرش میاد!)
*داشتن پشم و پیلی بیشتر در ناحیه سینه آقایون و کلاً در همه جای بدن! (نکته: پشم و پیلی نام یکی از عضو های بسیار مهم و حیاتی در بدن مرد های قدیم بود که نشانه مردانگی هم بود.)
*داشتن غار بزرگ تر
*داشتن لباس!(که این ینیققو فقط مرفهان بی درد اون دوره داشتند)
هدف از مخ زنی: بر اساس نقاشی های به دست آمده از روی غار ها انجام این عملیات احتمالاً هیچ هدفی رو دنبال نمی کرده و تنها جهت هضم شدن غذا بوده!(چون بر اساس مطالعات پزشکی گوشت دایناسور دیر هضمه و باید فعالیت شدید! داشته باشی تا هضم بشه)
بعد از عصر حجر یه عصری اومد که در اون زن ها خیلی راحت در دسترس بودند و لازم نبود کلی تلاش کنی تا مخشون رو بزنی. البته به دلیل تلاش های زیادی که بعضی از زنان فمنیست جهت حذف کردن این قسمت تاریخ داشته اند ما اطلاعات دقیقی از این دوران نداریم.ولی میدونیم همیشه هم نبوده که مردا زجر بکشن!بلکه یه دوره ای توی تاریخ بوده که مردا حالشو بردند و چیز دیگه ای که میدونیم اینه که احتمالاً زنهای این دوره انسانهای بسیار فهیم و با منطقی بوده اند و خودشون درک کردند که اگر الکی کلاس بذارند ترشیده می شن و میمونن روی دست ننه باباهشون واسه همین هیچوقت نه نمیگفتند!!!!

دوره هخامنشی:



در این عصر رن و مرد زبون همدیگه رو می فهمیدند ولی هنوز ساعت مچی اختراع نشده بود که بشه با گفتن جمله عزیزم ساعت چنده مخ یه دختر خانوم رو بزنی! و اصولاً زن های این دوره دو دسته بودند یکی زن های اشراف زاده و درباری بودند که کافی بود یه تیکه ناقابل بشون بندازی تا حسابت با کرام الکاتبین و شخص داریوش و کورش کبیر باشه و دسته دیگه زن های رعیت بودند که تنها کاری که بلد بودند آشپزی و آوردن آب از چاه بود!برای همین در این دوران برای اینکه یک زن خوب رو برای خودت برداری باید اول کلی زحمت می کشیدی و روش های شمشیر زنی و … رو یاد می گرفتی.بعد میرفتی توی جنگ شرکت می کردی.بعد اگه احیاناً زنده می موندی میتونستی یکی از زن های دشمن رو واسه خودت به غنیمت ببری!پس می بینیم که باز هم علی رغم اینکه انسان بسیار پیشرفت کرده بود(نسبت به عصر حجر) اما بازم مخ زنی یکی از کار های شاق بود!اما برای زدن مخ زنان درباری باید ویژگی های زیر رو مد نظر قرار میدادند:
*حداقل یکی از اجداد پدری و مادری باید یه ربطی به دربار داشته باشه تا مثلاً خون پادشاهان در رگ اون مرد جاری باشه(به اصطلاح امروزی آقازاده باشه!!!)
*داشتن شمشیر از جنس طلا و سپر از جنس نقره و نیزه از جنس برنج (رجوع شود به شرایط گرز در عصر حجر)
*داشتن ریش بلند (رجوع شود به شرایط پشم! در عصر حجر)
هدف از مخ زنی: بر اساس کتیبه های به جا مانده از تخت جمشید هدف از مخ زنی داشتن نوکران و کنیزان زیاد و خوردن شراب بوده!

دوره قاجار:



در این دوره یه پادشاهی بوده به اسم آقا (آغا) محمد خان قاجار که همه میدونیم چه مرگش بوده! آره دیگه خلاصه به خاطر این بلای خانمان سوزی که این جناب بش دچار شده بودند(و ایشالله خدا نصیب هیچ مردی نکنه) یه کمی زیاد عقده ای شده بودند و به همین دلیل نمی تونستند ببینن که یه مردی برای اینکه زن دلخواهش رو به دست بیاره عملیات مخ زنی انجام بده و هر کسی که این کارو می کرد چشماش رو در می آورد تا عبرت بقیه شه!و کلاً اون عملیات قدغن و غیر قانونی بوده. به همین دلیل در اون زمان به دلیل این محدودیت فوق العاده روش مخ زنی زیاد پیشرفتی نکرد و به دلیل زیر زمینی بودن! اطلاعات دقیقی از چگونگی انجام آن در دست نیست.البته بر اساس یک نوشته تاریخی تأیید نشده در این دوران برای مخ زنی بی بی صغرا و ننه سکینه پس از شناسایی دختر مورد نظر(یا همون طعمه) به حمام می رفتند (در روزی که طعمه هم به حمام می رفت ) و بدن وی را در حمام دید می زدند و در صورت تأیید این عزیزان و زدن مهر استاندارد و ایزو 9002 ادامه عملیات در خانه پدر دختر و تحت عنوان خواستگاری انجام میشد و نه پسر دختر رو می دید و نه دختر!(به نظر من که خیلی باحال بوده.فکرشو بکنید یه روز مامانتون بیاد بتون بگه عرشیا جان عزیزم امروز ساعت 5 برو کافی شاپ هویج دوست دخترت اونجا منتظرته!) هدف از مخ زنی: داشتن پسر جهت ادامه شغل پدر! دوره پهلوی:



در این دوره مردم یه کمی زیاد سیاسی فکر می کردند و اصولاً زیاد توجهی به دختر و مخ و این حرفا نداشتند و به غیر از شهرام شب پره و ابی و فردین بقیه مردا تو فکر براندازی نظام بودند! برای همین حکومت هم برای این که بیاد کار مردا رو آسون تر کنه و باعث بشه اونا دیگه به سیاست فکر نکنن یه مکان های تفریحی –بی فرهنگی! رو درست کرد به اسم کاباره که مردا می رفتن توش و یه کار های بدی رو انجام می دادن که من الان عرق شرم بر پیشانیم نشسته و نمی تونم بگم!خلاصه در این دوران هم به دلیل سهولت بیش از حد دسترسی به داف! عملیات مخ زنی چندان پیشرفتی نداشت . اما خوب بر اساس نسخه های به جا مانده از فیلم های فارسی آن دوران چند تا کار سخت برای مخ زدن باید انجام میشده که عبارت بودند از:
*فقیر بودن و بی خانمان بودن پسر!(جهت زدن مخ دختران مرفه و بی درد این امر بسیار لازم بوده است)
*داشتن زور زیاد و توانایی دریبل زدن چند نفر به طور همزمان….نه چیز ببخشید منظورم توانایی کتک زدن چند نفر به طور همزمان بود(امان از دست این عادل فردوسی پور!)
*شباهت ظاهری به محمد علی فردین و بهروز وثوق
*کشیدن سختی های بسیار در دوران کوردکی.
*داشتن شلوار دمپا گشاد و کت چهار خانه و ریش مدل داریوشی
*توانایی خواندن آهنگ سلطان قلب ها به صدای بلند!
*داشتن ویژگی مردانه در حد دعوت شدن به تیم ملی!(به طور مثال اون دوران یکی از نشانه های مردانگی بوی عرق و بوی نئشه آور! توالت بعد از خروج مردان بود! در حالیکه امروز این دو تا بو نشانه آبرو ریزی و بی کلاسیه)
هدف از مخ زنی:رسیدن به پول و پله ی پدر پولدار دختر و داشتن زندگی راحت و مرفه!

دوره انقلاب تا چند سال پیش:



در این دوره روش های مخ زنی تغییری کرد اساسی و به نام خواستگاری تغییر نام داد.یک آقا پسر گل باقالی با یک دسته گل و شیرنی همراه مادر و پدر به خانه دختر مورد نظر رفته و بعد از انجام کار های اداری لازم! از قبیل تعیین مهریه و شیر بها و …. دختر و پسر به صورت رسمی دوست دختر و دوست پسر می شدند که بهش زن و شوهر می گفتند!لازم به ذکر است که در انتهای این دوره نقش تکنولوژی در مخ زنی نمایان شد و سوال حیاتی و سرنوشت ساز عزیزم ساعت چنده توسط یکی از پیشگامان عرصه مخ و مخ زنی جناب آقای الف .ی اختراع گشت.و اما ویژگی های لازم برای مخ زدن دختر خانوم ها:
* سر به زیر بودن آقا پسر (که واقعاً خیلی شرط سختی بوده)
*داشتن سابقه زندان(حداقل 6 ماه) در رژیم شاه
*داشتن سیبیل جهت نمایش مردانگی
هدف از مخ زنی:تشکیل خانواده و داشتن ارتش 20 میلیونی!

دوره امروز:



به گواهی تاریخ در هیچ دوره ای به اندازه امروز مخ زدن دختر ها سخت تر نبوده و نخواهد بود! به طوری که امروز اگر یک پسر بخواهد مخ دختری را تیلیط(ترید) نمایدباید حتی الامکان و از نظر ظاهری شبیه یک دختر باشد تا آن دختر معصوم بتواند با پسر احساس نزدیکی کند!
ویژگی های اساسی جهت مخ زدن:
*داشتن ماشین و موبایل و سایر وسایل مدرن که نشان دهنده احترام به تکنولوژی می باشد!
*تسلط به زبان انگلیسی جهت گفتن عبارات ok عزیزم- چشم honey –momi وDady رفتن بیرون و من تنهام!-I love u و ….
*آشنایی به اینترنت و یاهو مسنجر ولی در عین حال انکار کردن این ویژگی در جمع!
*نداشتن سیبیل و پشم و پیلی و به طور کلی تمام ویژگی های مردانه دوره های قبلی
* به روز بودن (Up to date) در زمینه SMS های جدید!
*داشتن فامیل در کشور های اروپایی , امریکایی و حوزه دریای کارائیب!
و هزاران مورد دیگر که شما بهتر از من می دانید!
هدف از مخ زنی:پر کردن اوقات فراغت و انجام راهکاری جهت حل معضل ازدواج!!
اما یه نکته:تا دو سال پیش اگه دنبال دوست دختر بودیم واسمون به صرفه تر از داشتن همسر بود .چون به هر حال واسه ازدواج نیازمند ماشین و خونه و شغل و …. می بودیم.اما با این روندی که داره پیش میره – و اینکه دخترای این دوره زمونه به جای اینکه دنبال یه دوست و همدم باشند انگار دنبال یه جنس اتیغه و لوکس هستند- من پیش بینی می کنم تا دوسال دیگه ازدواج خیلی با صرفه تر از داشتن دوست دختر باشه…..!
واقعاً من هنوزم نفهمیدم هدف از داشتن دوست پسر برای این دختر خانوم ها کلاس گذاشتن پیش بقیه رفقاشونه یا اینکه داشتن یه دوست خوب و همدم صمیمی؟!؟!؟!؟!
(البته آقا پسرا زیاد حال نکنند که من طرفشون رو گرفتم چون در بعضی از موارد عکس این قضیه هم صادقه!)




ترین های طبیعت





در مورد گرمترین نقطه ی جهان بحث ها ی بسیاری وجود دارد. برخی صحرای العزیزیه لیبی که بالاترین دمای ثبت شده در آن 58 درجه سناتیگراد است و برخی دره ی مرگ ( Death valley) در کالیفرنیا با 56 درجه سانتیگراد را گرمترین نقطه جهان می دانند. اما ماهواره ی سازمان ناسا در کویر لوت دمای 71 درجه سانتیگراد را نیز ثبت کرده است و کارشناسان معتقدند که این دما بالاترین دمای ثبت شده در جهان است.



همه می دانند که قلعه اورست با ارتفاع 8848 متر مرتفعترین قله و بلندترین نقطه جهان از سطح دریاست اما آنچه خیلی ها نمی دانند این است که قله چیمبورازو با ارتفاع 6320 متر بلندترین نقطه جهان از مرکز زمین است. قله چیمبورازو در نزریکی خط استوا حدود 2 کیلومتر نسبت به قله اورست، از مرکز زمین دورتر است.



جزیره تریستان در جنوب اقیانوس اطلس دورترین نقطه مسکونی در جهان و به قدری کوچک است که فاقد فرودگاه می باشد. این جزیره 272 نفر جمعیت دارد که تنها از 8 نام خانوادگی استفاده می کنند. این جزیره در دهه 1800 میلادی به مستعمرات انگستان افزوده شده. ساکنین این جزیره دارای کد پستی بریتانیا هستند و اگر از طریق اینترنت کالایی را خریداری کنند مدت ها طول می کشد تا به دست آنها برسد. در صورتی که قصد سفر به آنجا را داشته باشید باید بدانید که نزدیکترین خشکی با آن 2000 مایل معادل 3218 کیلومتر فاصله دارد.



آبشار آنجل در ونزوئلا با ارتفاع 984 متر بلندترین آبشار جهان محسوب می شود.



اویمیاکن روستایی است در سیبری واقع در روسیه با 800 نفر جمعیت. پایین ترین دمای ثبت شده در این منطقه 71 درجه سانتیگراد زیر صفر است و به همین دلیل سردترین نقطه مسکونی جهان محسوب می شود.



حدود 2 میلیون سال است که در دره های بیابانی ( dry valleys) واقع در آنتارتیکا بارندگی صورت نگرفته است و فاقد یخ، آب یا برف هستند.



گودترین نقطه جهان چاله ماریاناس در اقیانوس آرام است. عمیق ترین نقطه این چاله حدود 11 هزار متر عمق دارد. اگر قله اورست را به درون این گودال بیندازیم قله آن بیش از دو کیلومتر در اعماق این اقیانوس فرو خواهد رفت. فشار آب در ته این گودال 1000 برابر فشار در سطح دریاست. در سال 1960 نیروی دریایی آمریکا زیر دریایی را با دو سرنشین به کف این گودال فرستاد. و آنها ماهی ، خرچنگ و دیگر موجودات دریایی را در اعماق این گودال مشاهده کردند.



شهر Llore در کلمبیا سالانه به طور متوسط 30 سانتیمتر بارندگی دارد



این کوه که در پارک ملی جزیره ی بافن در کانادا واقع است دارای پرتگاه عمودی به ارتفاع 1250 متر و زاویه 150 درجه است.



دریای بحر المیت با ارتفاع 422 متر پایین تر از سطح دریا، پست ترین ساحل جهان را دارد. این دریاچه در مرز اردن و فلسطین اشغالی واقع است. جاده دور این دریاچه نیز کم ارتفاع ترین جاده جهان محسوب می شود. به دلیل شوری بیش از حد آب ( 10 برابر بیشتر دریای مدیترانه) این دریاچه، هیچ موجود زنده ای در آن زندگی نمی کند ، به همین دلیل هم نام این دریاچه بحر المیت یا دریای مرده است.


عجیب ترین ها

    نظر


این سنگ 17 سانتیمتری و دو و نیم پوندی
از کلیه یک مجارستانی خارج شده و بزرگترین سنگ کلیه دنیاست.



دوست این پسر بچه 11 ساله چینی یک میله 40 سانتی به سمت سر این بچه پرتاب می کنه و میله از حدقه چشم وارد جمجمه می شه و در انتهای جمجمه متوقف می شه، ولی به مغزش آسیب کشنده ای نمی رسه!



پس از زمین خوردن، دسته کلید پلک این نوزاد 17 ماهه رو پاره می کنه و وارد جمجمه اش می شه،
ولی جالب اینه که کره چشمش آسیب دائمی نمی بینه!



این عکس نشون می ده که این پسر بچه از یک حادثه کشنده جان سالم به در برده و با اینکه یک چاقوی 12 سانتی وارد سرش شده، ولی زنده مونده. این پسربچه 16 ساله به همراه دوستانش توی ایستگاه اتوبوسی در لندن در سال 2008 دعوا می کنند و این بلا سرش میاد.



این آقا که یک کارگر ساختمانی هست می ره پیش دندانپزشک و می گه فک بالام درد می کنه. بعد آقای دکتر می بینه بله! یک میخ 10 سانتیمتری داخل فک بالای این آقا هست و ایشون نمی دونن چه طوری این میخ 6 روز پیش وارد فکشون شده!



این کودک 8 ساله اهل ایالت ایندیانای ایالات متحده، 10 آهن ربا و 20 گلوله فلزی متعلق به یک ست بازی مغناطیسی رو بلعیده! این آهن رباها و گلوله ها داخل دستگاه گوارش این بچه همدیگر رو جذب کردند و سبب ایجاد 8 سوراخ در روده این کوچولو شدند! خوشبختانه والدینش سریعاً بردنش بیمارستان. این بچه بعداً گفته که گلوله ها شبیه به آب نبات بودند!



این آقای کره ای می ره دکتر و از سر دردش شکایت می کنه. بعد دکترها متوجه می شن یک میخ 5 سانتیمتری 4 سال پیش در اثر یک تصادف وارد جمجمه این آقا شده و ایشون نمی دونستند!



این تصویر یک موبایل در انتهای روده یک دزد هست. این آقا دزده عضو یک دسته گنگستر بوده
و می خواسته این موبایل رو با خودش به داخل زندان ببره!



این هم تصویر یک اژدهای برمه ای هست که یک قطعه الکترونیکی رو همراه با سیم های اون بلعیده
و داخل روده اش پیچ و تاب خورده!



این توله سگ 6 ماهه نژاد سنت برنارد فضولی کرده و یک چاقوی اره ای 33 سانتی رو بلعیده.ا ین چاقو 4 روز میان مری و معده این توله سگ باقی مونده و طی یک عمل 2 ساعته چاقو خارج شده. در اثر این چاقو یک زخم 20 سانتی ایجاد شده بوده که زود خوب شده. می گن طرف سگ جون هست برای این می گن!



این افعی در استرالیا شکار شده. داخل شکم این افعی 4 توپ گلف پیدا شده که احتمالا این افعی
اونها رو با تخم پرندگان اشتباه گرفته بوده!



این عکس نمایانگر وجود یک بچه گربه استرالیایی داخل شکم یک افعی 2 متری می باشد. به نظر می رسه سر گربه از قطر شکم افعی بزرگتر بوده ولی چون خزنده ها فاقد فک هستند، این مار تونسته گربه رو به طور کامل ببلعه.

زیبایی خلقت

    نظر
دوشنبه 9/5/1329
پرویز … همسر محبوبم
فکر می کنم حالا دیگر این اجازه را دارم که تو را همسرم خطاب کنم . زیرا تو اگر بخواهی می توانی بعد از این و برای همیشه همسر محبوب من باشی .
نامه های تو را دیروز دریاف کردم و باور کن بعد از خواندن آنها مخصوصا مطالبی که در پشت آن کارت پستال قشنگ نوشته بودی ، به طوری یاس و غم به روح من چیره شد که تصمیم گرفته بودم بعد از این همه بی وفایی تو و سنگدلی مادرم خودم را نابود سازم .
ولی باز هم خیال تو ،‌ خیال زندگی با تو ، خیال سعادتی که در آغوش تو می توانم به دست بیاورم مرا وادار کرد به نزد پدرم بروم و همه چیز را برای او تعریف کنم .
پرویز … من در آن وقت از فرط هیجان و تاثر ، از شدت یاس و نا امیدی می گریستم و باور کن همین گریه ی من بود که زندگیم را تا اندازه ای نجات داد .
به خدا و به آنچه که در نزد تو عزیز و مقدس است سوگند یاد می کنم که دیوانه وار دوستت دارم و پیش از این که تو بخواهی مرا ترک کنی ، من هم خود را از قید این زندگی سراسر رنج و ناکامی آزاد خواهم کرد ، زیرا زندگی بدون تو برای من ارزشی ندارد .
پرویز … بعد از آن که همه چیز را برای پدرم تعریف کردم و علت مخالفت تو را با آن شروط همان طور که خودت نوشته بودی شرح دادم ،‌ پدرم گفت که ( از این حیث کاملا خیالت آسوده باشد ،‌ من تو را خودم می خواهم شوهر بدهم و هیچ کس نمی تواند در کارهای من دخالت کند . من خودم با این شروط مخالفم ، به پرویز بگو بیاید پیش من تا با او صحبت کنم )
پرویز … این عین گفته های اوست ، ولی در عوض به من حرفی زد که ناچارم آن را برای تو بنویسم ، ببین پرویز پدرم گفت ( درست است که این شروط بی معنی و نابجاست ولی انسان به وسیله ی آن خوب می تواند میزان محبت طرف را بسنجد ) یعنی اگر کسی حقیقتا دوست بدارد ، در راه رسیدن به محبوبش نه تنها از مال و مذهب و مرام و عقیده و ایمان و خانواده می گذرد بلکه اگر جانش را هم بخواهند به رایگان می دهد .
با این حرفها کاری ندارم . بعد ها که رسما زن و شوهر شدیم آن قدر وقت خواهم داشت تا تلافی همه ی این بی مهری ها و رنج ها و غم هایی را که به من داده ای سرت در بیاورم .
از جانب شرط ها خیالت راحت باشد ، ولی در عوض پدرم یک شرط خیلی کوچک با تو خواهد کرد که فقط منظور از پیشنهاد این است ( علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد ) و من متن آن را در اینجا برایت می نویسم تا زیاد بی خبر نباشی .
( اگرتو روزی روزگاری گذشته ها را فراموش کردی و خواستی تغییر ذائقه بدهی و در زندگیت تنوعی ایجاد نمایی یعنی همسر دیگری اختیار کنی در آن موقع من حق داشته باشم از تو طلاق بگیرم . والسلام و نامه تمام ) و مطمئنم که من و تو هرگز بعد ها احتیاج نخواهیم داشت که از فواید و مضرات این شرط برخوردار شویم ، زیرا من تو را دوست می دارم و به زندگی آتیه ام کاملا خوشبین و علاقه مندم و معتقدم زن باید شوهرش را حفظ کند و او را برای خود نگه دارد . زن اگر مدبر ، نجیب ،‌ باوفا ،‌ مهربان و خانه دار باشد ،‌ هرگز شوهرش او را ترک نخواهد کرد ،‌ ولی برعکس اگر لیاقت نداشته باشد و نتواند آرزوها و تمایلات شوهرش را برآورده کند ، ناچار مرد هم از زن و خانه فراری می شود و در اینجا تمام تقصیرها به گردن زن است .
( و اما راجع به مهر )
اولا باید به تو بگویم که مهر مقداری نیست که تو بخواهی نقدا آن را بپردازی ، یعنی بستگی به استطاعت مالی تو ندارد و در ثانی در مقابل این همه مهربانی و لطفی که پدر من نسبت به تو ابراز می دارد ، اگر تو بخواهی بگویی نه ، مقدار مهر را هم تنزل بدهید ، نهایت بی انصافی را کرده ای و باید به تو بگویم آقای سیروس خان به مراتب وضع زندگیش از تو بدتر و کیسه اش خالی تر است . فقط چیزی که هست ( تو مو می بینی و من پیچش مو ) یعنی شما ظاهر را می بینید و از باطن خبر ندارید . ولی او با آن که استطاعت مالی نداشت ، به خاطر پوران همه ی آن چیزهایی را که به او پیشنهاد کردند پذیرفت .
گذشته از این ها وقتی پدرم می گوید من هیچ چیز نمی خواهم و در عوض به دخترم هم چیزی نمی دهم ، لزومی ندارد شما قیمت آینه و شمعدان و انگشتر را پشت قباله ثبت کنید .
اما به عوض همه ی این ها مقدار مهر را همان مقداری قرار داده اند که برای پوران قرار دادند و من در اینجا باید بگویم پدر و مادر من در تعیین این مقدار بیشتر از من صلاحیت دارند و تو می توانی در این خصوص اگر ناراضی هستی با پدرم مذاکره کنی .
دیگر چیزی که باقی می ماند موضوع طرز برگزاری عقد است که همان طور که شما میل دارید باید خیلی بی سر و صدا و در یک محیط عادی مثل یک مجلس نامزدی برگزار شود و این کاملا مطابق میل شماست . شما از حیث مخارج زیاد ناراحت نباشید . من همیشه مطابق در آمدی که دارم خرج می کنم و هرگز حاضر نیستم بیش از آنچه که شما می توانید خرج بنمایم ، با این ترتیب همه موافقند ، پس دیگر از هیچ جهت جای نگرانی باقی نمی ماند .
حال شما اگر حقیقتا مرا دوست می دارید می توانید اقدام کنید و سعادت مرا به من بازگردانید .
پرویز… نمی دانم چرا بی اختیار تو را شما خطاب کردم ،‌شاید از جهت احترامی ست که می خواهم به شوهر آینده ام بگذارم !!!
ولی باید بگویم که ( تو ) به قلب من نزدیک تر است .
پرویز … من دیگر حرفی ندارم ، همه چیز را برای تو نوشتم و تا آنجا که می توانستم و قادر بودم در رفع موانع و مشکلات کوشش کردم ، چون دوستت داشتم ، چون پرستشت می کردم ،‌ ولی تو … حالا کاملا آزاد هستی و من هم مثل تو هیچ وقت از کسی سلب آزادی نمی کنم ، می توانی هر که را که می خواهی دوست بداری و با هر که مایلی ازدواج کنی .
تو می توانی در این تهران بزرگ هزاران دختر بهتر و زیباتر از من بیابی و در آغوش آنها نه تنها من بلکه همه ی رنج ها و غم هایی را که مدت چهار ماه به من داده ای فراموش کنی ،‌ ولی مطمئن باش هیچ کدام از آنها تو را به اندازه ی من دوست نخواهند داشت و سعادتی را که من می توانم ببخشم تو در کنار هیچ یک از آنان حس نخواهی کرد . من در راه رسیدن به تو که هدف عالی زندگی من بودی تا این حد کوشش و مجاهدت کردم . حال تو هم اگر مرا حقیقتا دوست می داری بیش از این موضوع را سرسری نمی گیری و به آمال و آرزوهای من بی رحمانه پشت پا نمی زنی و وسایل نابودی و مرگ مرا فراهم نمی سازی ، من تو را دوست دارم ،‌ خیلی هم دوست دارم . نمی توانم فراموشت کنم . قادر نیستم بی تو به زندگی ادامه دهم ،‌ولی تو می توانی به من عمر و سعادت عطا کنی . تو می توانی حیات مرا پر از سرور و شادمانی سازی ،‌ تو می توانی همسر من باشی و تو می توانی مرا و زندگانی سراسر ناکامی مرا که در شرف نابودی ست نجات دهی . تو می توانی مرا دوست داشته باشی .
ولی نمی خواهی ، چرا ؟ … نمی دانم چرا …
اگر می خواستی می آمدی و ………..
من آنچه را که می خواستم برای تو نوشتم و حال تو را واگذار به عشقی می کنم که نسبت به من ابراز می داری . تا این عشق چه حد و تا چه اندازه در وجود تو نفوذ کرده باشد … آن را هم نمی دانم .
پرویز …. نوشته بودی ( حاضرم در راه حفظ تو همه گونه فداکاری کنم ) نه پرویز من احتیاجی به فدکاری تو ندارم . تو زنده باش و به خاطر کسانی که دوستت می دارند زندگی کن ولی … گل خودت را حفظ نما و مخواه که این گل ناشکفته پژمرده شود .
مطمئن باش وقتی پژمرد تو پشیمان خواهی شد .
پرویز این آخرین حرف من است . تو را مجبور نمی کنم ، تو آزادی خیلی هم آزادی ، اگر مرا دوست نداری اگر نمی خواهی با من زندگی کنی من هم اصراری ندارم ،‌ مثلی است معروف که می گویند ( برای کسی بمیر که برایت تب کند )
من تا این درجه می توانستم به تو کمک کنم و کردم . من تا آنجا که قادر بودم به تنهایی در راه رسیدن به هدف و مقصودم یعنی تو کوشش کردم . حال وقتی تو را نسبت به خود بی اعتنا و نسبت به زحماتی که کشیده ام حق ناشناس می بینم ، بیش از این در مقابل تو نمی توانم پایداری کنم .. من هم شخصیتی دارم و به شخصیت خودم فوق العاده علاقه مندم و هرگز حاضر نیستم آن را از دست بدهم . من تا این حد حاضر شدم خودم را در مقابل تو کوچک و بیچاره نمایم . یعنی این عشق تو بود که مرا وادار می کرد از همه چیز حتی از شخصیت خودم هم بگذرم .
ولی بیش از این نمی توانم و شئونات و حیثیت خانوادگی من به من اجازه نمی دهد باز هم به تو اصرار کنم ، نه تو اگر مرا دوست داشته باشی می آیی و هر دو در کنار هم زندگانی نوینی را آغاز می کنیم ولی اگر نه نمی خواهی و مایل نیستی می توانی صریحا بگویی و من جز اینکه با یک دنیا حسرت و ناکامی از تو چشم بپوشم و بعد یک عمر سراسر رنج و بدبختی را به احترام تو با تنهایی به سر آورم و در تمام آن مدت سعادت تو و همسر آینده ات را از خدا بخواهم و طلب کنم کار دیگری ندارم . پرویز اگر می توانی مرا فراموش کنی ، فراموش کن . اگر قادر هستی بی رحمانه آمال و آرزوهای مرا لگدمال سازی ، مرا فراموش کن . اگر نمی توانی و حاضر نیستی در مقابل این همه سعی و کوشش من پاداشی بدهی ، باز هم مرا ترک کن.
من نه تنها به تو اعتراض نمی کنم بلکه به خودم این حق را نمی دهم که اصلا بگویم چرا ؟ چرا ؟ چون من را دوست نداری .
پرویز دیگر قادر نیستم برای تو چیزی بنویسم . گذشته از اینکه دستم درد گرفته یک پرده اشک هم جلوی دیدگانم را پوشانیده است . افسوس که اگر تو نخواهی دیگر این دست قادر نخواهید بود تا در میان دست تو جای گیرد و همه ی درد خود را فراموش کند .
و این دیده هرگز با آن همه امید و آرزو به دیدگان تو دوخته نخواهد شد و در نگاه تومستی یک عمر … یک عمر پر از سرور و شادمانی را نخواهد یافت.
می دانم که خیلی بدبختم . اگر نتوانستم بعد از تو زندگی کنم و مرگ را ترجیح دادم تو هرگز ملامتم نکنی . زیرا وقتی انسان مایه ی زندگیش را از دست داد ، ناچار است بمیرد . زندگی بی وجود تو برای من ارزشی ندارد وقتی مردم راحت می شوم خیلی راحت . نه از بی وفایی تو رنج می برم و نه از سنگدلی مادرم . و تو در آن صورت هرگز نخواهی توانست با نامه های غم انگیز خودت یک مشت گوشت و استخوان بی جان را بی رحمانه آزار دهی . بله پرویز وقتی تو هم مرا ترک کردی من می میرم .
بالاتر از سیاهی رنگی نیست .
خداحافظ تو یا فقط برای امروز یا برای همیشه آن هم بستگی کامل به تصمیم تو دارد
فروغ
من به وسیله ی تلفن از تصمیم شما آگاه می شوم . روز پنجشنبه به شما تلفن می کنم .
فروغ
1329/5/9

چگونگی انتخاب نام شرکت های مختلف دنیا

    نظر

شرکت های بزرگ نام ها را از کجا آورده اند؟؟

Apple
اپل: میوه مورد علاقه استیو جابز مؤسس و بنیانگذار شرکت اپل، سیب بود و بنابراین اسم شرکتش را نیز اپل (به معنی سیب ) گذاشت.




Adobe
اسم رودخانه ای که از پشت منزل مؤسس آن، جان وارناک، عبور می‌کند.



Google
گوگل در ریاضی نام عدد بزرگی است که تشکیل شده است از عدد یک با صد تا صفر جلوی آن. مؤسسین سایت و موتور جستجوی گوگل به شوخی ادعا می‌کنند که این موتور جستجو می‌تواند این تعداد اطلاعات (یعنی یک گوگل اطلاعات ) را مورد پردازش قرار دهد.




Cisco
مخفف شده کلمه سان فرانسیسکو است که یکی از بزرگترین شهرهای امریکا است.



HP
این شرکت معظم توسط دو نفر بنام های بیل هیولت و دیو پاکارد تأسیس شد. این دو نفر برای اینکه شرکت هیولد پاکارد یا پاکارد هیولت نامیده شود مجبور به استفاده از روش قدیمی شیر یا خط شدند و نتیجه هیولد پاکارد از آب در آمد.



Hotmail
این سایت یکی از سرویس دهندگان پست الکترونیکی به وسیله صفحات وب است. هنگامی که مدیر پروژه برنامه می خواست نامی برای این سایت انتخاب کند علاقه‌مند بود تا نام انتخاب شده اولاً مانند سایر سرویس دهندگان پست الکترونیک به کلمه mail ختم شده و دوماً برروی وبی بودن آن نیز تأکید شود Html بنابراین این نام را انتخاب کرد.



Microsoft
MICROcomputer SOFTware
نام شرکت ابتدا به صورت بالا نوشته می‌شد ولی به مرور زمان به صورت فعلی در آمد.که مخفف است. دلیل نامگذاری شرکت به این اسم نیز آن است که بیل گیتس مؤسس شرکت آن را با هدف نوشتن و توسعه نرم افزارهای میکروکامپیوترها تأسیس کرد.



Intel
INTergrated Electronicss
از آنجایی که این شرکت از بدو تأسیس با تأکید روی ساخت مدارات مجتمع ایجاد شد نام آن را یا به طور مختصر INTEL نهادند.



Motorola
شرکت موتورولا با هدف درست کردن بی سیم و رادیوی اتومبیل کار خود را آغاز کرد. از آنجاییکه مشهورترین سازنده بی سیم و رادیو های اتومبیل در آن زمان شرکت victoria بود مؤسس این شرکت یعنی آقای پال کالوین نیز اسم شرکتش را موتورولا گذاشت تا علاوه بر داشتن مشابهت اسمی کلمه موتور نیز به نوعی در اسم شرکتش وجود داشته باشد.



Oracle
مؤسس شرکت اوراکل یعنی لری الیسون و باب اوتس قبل از تأسیس شرکت روی پروژه‌ای برای CIAA کار می‌کردند . این پروژه که اوراکل نام داشت بنا بود تا با داشتن مقادیر زیادی اطلاعات بتواند جواب تمام سؤال‌های پرسیده شده توسط اپراتور را با مراجعه به مخزن اطلاعات بدهد. اوراکل در اساطیر یونانی الهه الهام است. این دو نفر پس از پایان این پروژه شرکتی تأسیس کرده و آن را به همین اسم نامگذاری کردند.



Red Hat
مؤسس شرکت آقای مارک اوینگ در دوران جوانی از پدربزرگش کلاهی با نوارهای قرمز و سفید دریافت کرده بود ولی در دوران دانشگاه آن را گم کرد . زمانی که اولین نسخة این سیستم عامل آماده شد مارک اوینگ آن را همراه با راهنمای کاربری نرم افزار در اختیار دوستان و هم دانشگاهیش قرار دارد. اولین جمله این راهنمای کاربری، درخواست برای تحویل کلاه قرمز گم شده بود.



Sony
از کلمه لاتین Sonus به معنای صدا مشتق شده است.



Standford University Network
این شرکت معظم توسط چهار تن از فارغ التحصیلان دانشگاه استانفورد تأسیس شد. ومخفف عبارت بالا می‌باشد.



Xerox
کلمه Xer در زبان یونانی به معنای خشک است و این برای تکنولوژی کپی کردن خشک در زمانی که اکترا کپی کردن به روشهای فتوشیمیایی انجام می‌گرفت فوق العاده حائز اهمیت بود.



Yahoo
این کلمه برای اولین بار در کتاب سفرهای گالیور مورد استفاده قرار گرفته و به معنی شخصی است که دارای ظاهر و رفتاری زننده است . مؤسسین سایت «جری یانگ» و «دیوید فیلو» نام سایتشان را Yahoo گذاشتند چون فکر می کردند خودشان هم این طوری هستند.







حال در مورده  آرم و لوگوی که هر یک فلسفه ای داره و قطعا دانستن اونها زیبایی لوگو رو دو چندان خواهد کرد ...

 


 

ب.ام.و
دایره ب.ام.و یک ملخ خوش فرم و در حال چرخش هواپیما است.رنگ آبی یاد آور آسمان است.شرکت موتور سازی بایرن(Bayerische Motor Werke)موتورهای هواپیماهای جنگی را می ساخت که کارخانه هایی را که اکنون در تصاحب دارند بمباران میکردند !

در ضمن این ارم نشاد میترا  از خدایان ما اریایی ها نیز می باشد

 

فراری
در واقع اسب بلند شده روی دو پا نشانه خلبان آس ایتالیایی در جنگ اول جهانی(Ace در بین خلبانان به کسی اطلاق می شود که حداقل 5 فروند از هواپیماهای دشمن را سرنگون کرده باشد) فرانسیسکو باراکا بوده است که والدینش فراری را ترغیب کردند تا نشان پسرشان را روی خودروهای مسابقه ای خود قرار دهد.

 

پژو
چه رابطه ای بین پزو و تندیس آزادی وجود دارد؟ پاسخ این است که یکی از اولین خودروهای پژو به نام مدل شیر شناخته میشد که نشان محلی شهر بلفورد(محل ساخت مدل مزبور)را روی خود داشت.

 

مرسدس
ستاره سه پر مرسدس بنز نشان تسلط آن بر زمین ,دریاو آسمان است.این نشان برای اولین بار روی دایملر 1909 دیده شد و ترکیبی بود برای نشان دادن تاج افتخار بنز در تاریخ 1926. نشان کنونی حلقه محاط بر ستاره در تاریخ 1937 طراحی شده است.

 

سیتروئن
شما ممکن است تصور کنید دو علامت رو به بالا در آرم نظامی سیتروئن به معنای حرکت رو به اعتلا و نزدیک شدن به مهندسی پیشرفته باشد.اما چنین نیست آندره سیتروئن کار در صنعت موتور را با تولید چرخ دنده آغاز کرد و علامت نظامی دو تایی در واقع سمبل دندانه های چرخ دنده هستند.

 

مزدا
آرم مزدا چیزی بیش از یک لاله خوش فرم است.این آرم توسط ری یوشیمارا یک شرکت مشهور در زمینه تصویر سازی است تکامل یافته است حرف V نمایانگر بالهای باز شده است و در فرهنگ مزدا به معنای ابتکار, درک هدف, لطافت است.

 

میتسوبیشی
گرچه میتسوبیشی فقط 25 سال در انگلستان زندگی کرد اولین خودرو خود را در سال 1917 ساخت.
.تاریخچه شرکت به سال به سال 1870 باز میگردد هنگامی که اولین کشتی خود را ساخت.سه الماس ملخ کشتی است. واژه میتسوبیشی به معنای سه منشور است. اخیرا مطرح شده است که این نشان از ترکیب دو نشان خانوادگی تشکیل شده و نمایانگر هیچ بخشی از یک کشتی نیست.ارتباط این نشان با کشتی تصور اشتباهی است که به دلیل سابقه کشتی رانی و کشتی سازی شرکت در اذهان ایجاد شده است.

 

 تویوتا
ژاپنی ها در مورد نشانهای جنون آمیز کمی ضعف دارند. نشان کنونی تویوتا شبیه یک گاوچران با یک کلاه بزرگ است اما در واقع سه بیضی است که معرف قلب مشتری,قلب تولید و قلب” پیشرفت فنی در حال گسترش و فرصتهای بیکران”است که دور دو بیضی دیگر قرار گرفته است.


شارژ سیم کارت اعتباری همراه اول از طریق تلفن گویا

    نظر
mammadi9 می‌نویسد:

نرم افزار Internet Download Manager که به اختصار IDM نامیده می‏شود را می‏توان به جرأت قدرتمندترین و معروف‏ترین نرم افزار مدیریت دانلود از اینترنت دانست. قابلیت‏های متعددی در این برنامه وجود دارد که آن را از هر جهت تبدیل به نرم‏افزاری کامل کرده است. در این ترفند قصد داریم به معرفی 19 نکته کوچک اما مهم در این برنامه بپردازیم.